فاطیمافاطیما، تا این لحظه: 13 سال و 4 روز سن داره

تیه کال مامان

تیه کال دختر چشم عسلی من

پایان انتظار

چ بی تابانه می خواهمت ای دوریت آزمون تلخ زنده ب گوری،  چه بی تابانه تو را طلب می کنم! بر پشت سمندی گویی نوزین که قرارش نیست. و فاصله، تجربه یی بیهوده است... بوی پیرهنت این جا و اکنون. کوه ها در فاصله سردند! دست در کوچه و بستر حضور مأنوس دست تو را می جوید . و به راه اندیشیدن یاس را رج می زند. بی نجوای انگشتانت فقط. و جهان از هر سلامی خالی است...!    و بلاخره اومدی... نفس مامان نمیدونی چقدر خوشحالم از دیدنت و لحظه شماری می کنم تا پنج شنبه برسه و باز بیام دنبالت. توی این مدتی که ندیده بودمت چقدر بزرگ شده بودی، موهای پرپشت و قشنگت بلند و زیبا شده بود. عروسک من، نمی دون...
7 مرداد 1399
1